رویای خیس...
اینجا میان خیس ترین رویا نشسته ام و روی خیس ترین کاغذ می نویسم از اشک چشمان آفتاب که به خون کشید قلب آبی دریا را.....
حضرت دلبر،سلام. بی مقدمه می گویم خواستم برایتان چیزی بنویسم خواستم برایتان بنویسم چه قدر جایتان کنار ضریح حضرت رضا(ع)خالی بود اما نشد.... انگار امشب قلم با دلم قهر کرده انگار امشب خیال ندارید به واژه های خسته ام نگاه کنید یا شاید... نمی دانم... فقط می دانم حال امشبم این است؛ حضرت دلبر امشب دلم بی هوا هوای شمارا کرده!!! نظرات شما عزیزان:
چقدربا احساس نوشتی
شنبه 18 شهريور 1391
| 1:25 | علوی | |
|
|
.: طراحی قالب وبلاگ : نایت اسکین :. |